آش دندونی
روز نیمه شعبان همزمان با میلاد امام دوازدهم(عج) ما حدود 11ظهر رفتم خونه مامان طوبا اینا، ما یعنی من و تو با کالسکه چون بابایی سر کار بود. مامان طوبا به پیشنهاد من سوپ عدس بار گذاشت. آخه عدس و ماس تنها حبوباتهایی هستن که تو فعلا میتونی بخوری. منم دوست داشتم زمانی آش دندونی برات درست کنیم که خودتم بتونی بخوری. الان و هم میتونی از این آش بخوری. نوش جونت عزیزم.
البته کار آش حدود 12 شب به اتمام رسید و ما همون شب نتونستیم پخشش کنیم. من آشو آوردم خونه تا بتونم فرداش اونو قسمت کنم و به همسایه ها بدم. آش خوشمزه ای شده بود دست مامان طوبا درد نکنه.
برای بابا علی اینا هم گذاشته بودیم ولی وقتی رفتیم بهشون بدیم دیدیم ی مادر و 2 تا پسر بچه خردسال دارن توی سطل زباله دنبال غذا می گردن. خیلی دلمون شکست و اون آشو دادیم به اونا. ایشااله ثوابش به خانواده بابا علی اینا برسه و ما را ببخشن که سهمشونو دادیم. ایشااله به حق امام زمان(ع) ریشه فقر از مردم دنیا برکنده بشه بویژه از مرم کشور خودمون و شهر و محله ما. ایشااله