طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

عیادت از یه عموی مهربون

1391/5/31 2:40
نویسنده : مامان طاها
1,307 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و بازم سلام به پسر مهربون مامانش. روز شنبه 28 مردادماه مصادف با 29 رمضان، با هماهنگی قبلی بعد از اینکه افطار رو خونه بابا علی اینا خوردیم رفتیممنزل عمو عزت اینا که میشه پسر عموی بابا علی. عمو عزت رو که می شناسی قبلا هم ازش زیاد صحبت کردم. خودشو و خانوادش خیلی با محبتن. همیشه برا تو شعر میخونه البته به زبون محلی. اوایل ماه رمضان امسال بود که شنیدم عمو عزت برای یه عمل جراحی رفته تهران خیلی نگرانش بودیم. خداروشکر عملش به خوبی انجام شد و اون مدتی توی تهران تحت نظر بود تا اینکه چند روز پیش اومد اهواز. وقتی دیدیمش خداروشکر سرحال بود مثل همیشه.

سلام عمو

خونشون هم همون طور شلوغ بود و از مهمون خالی نمیشد. خونواده عمو عزت اینا خیلی مهمون نوازن با همین خونشون همیشه پر از مهمونه. اون شب توی خونه عمو عزت اینا با یکی دیگه از فامیلای بابا اینا آشنا شدیم که اونا هم خوش برخورد و صمیمی بودن و خیلی زود با هم دوست شدیم: خونواده عمو اسکندر که اگه اشتباه نکنم میشه برادر شوهر عمه هاجر بابایی. دو تا از دختراشون اومده بودن یکی نسترن خانم و دیگری نجمه خانم که اولی تیر ماهی و دومی دی ماهیه. البته من یه جورایی نه به اسم بلکه به مشخصات نجمه خانم رو از حدود یک سال پیش می شناختم. یه روز که خونه بابا علی اینا صحبت هواپیما و این چیزا بود بابا علی گفت دختر عمو اسکندر مهندسی هوا فضا خونده. من از همون موقع توی ذهنم موند. برا همین تا دیدمش به شوخی گفتم شما همونی هستین که توی ناسا کار میکنه؟! گفت آره قبلا کار می کردم. بعدا فهمیدم که ایشون داره یه بار دیگه در رشته فلسفه لیسانس می گیره اونم مثل بابا حسنی عاشق فلسفه س. من از اون جهت که نجمه خانم مثل من دی ماهیه اسمشو گذاشتم با مرام تو هم میتونی خاله بامرام صداش کنی. همونجا بودیم که حدود ساعت 12 ده کم شب اعلام کردن که عید فطر شده. همه با خوشحالی بلند شدن و همدیگه رو بوسیدن. چه حس غریبی داره عید فطر، هم آدم خوشحاله و هم ناراحت. خوشحاله از اینکه عید اومده و ناراحت از اینکه یه ماه خوب تموم شده. به هر حال اون شب، شب پرخاطره ای شد. عید تو هم مبارک پسرم لبخند  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ابوالفضل
1 شهریور 91 20:03
سلام عزیزم
عید سعید فطر البته با تاخیر مبارک
طاعات هم قبول درگاه حق
خدا رو شکر حال عمو اقا خوبه
خدا همه ی مریضهای اسلام و شفا بده
از طرف ما هم به خاله با مرام سلام برسونید


سلام. چشم. لطف دارین. حتما
خاله نجمه
2 شهریور 91 20:18
سلام طاها جونم و سلام مامان مهربونه طاهامن که از اون شب که اولین بار طاها رو دیدم خیلی بیشتر دوسش دارم و دلم واسش تنگ شده ...وبلاگتونم خیلی قشنگه و پر از خاطره .... ان شاا... تا 100 سالگی طاها مامان همچنان براش بنویسه
شاد و سلامت و موفق باشید


سلام به خاله با مرام. ممنون که بهمون سر زدین. ما هم دوستت داریم. بووووووووس