طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

صدای زنگ آخر

1390/6/6 13:21
نویسنده : مامان طاها
3,411 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااام به آقا طاهای مهربون و حرف گوش کن خودم. مامان قربونت بره الهی. ماچامروز 6 شهریوره و تو دیروز وارد هفته 38 بارداری شدی. باورم نمیشه دیگه خیلی نزدیکه که ببینمت و بغلت کنم و دستای خوشگل و کوچولوتو توی دستام بگیرم و بو کنم و ببوسمت! قلب همیشه به حال اونایی که توی این موقعیت بودن غبطه می خوردم، اما بالاخره خودمم به این نقطه رسیدم. لبخند

می دونم ی روزیم میاد که انشااله بغلت می کنم و .... ی روزی با شیطنت هات عشق میکنم، مدرسه میری بزرگ می شی و باید برات فکر زن باشم. وای چه روزی بشه اون روز! نیشخندالبته اگه خودتم کسی رو انتخاب کنی که لایقت باشه و هم سطح تو، اشکال نداره من قبول دارم ولی دوست دارم با هم دوست باشیم و همیشه حرفای دلتو اول به من بگی.چشمک

بابا حسنت هم خیلی برای دیدنت بی قراری می کنه و همش سراغتو از من میگیره. خیلی دوست داره، من همش نگرانم نکنه تو رو از من بیشتر دوست داشته باشه!چشمک

دیروز با هم رفتیم برا ویزیت هفتگی. چون من دیر رفتم آخرین نفر نوبتم شد. دکتر صدای قلبتو شنید و گفت وضعت خوبه. خدا رو شکر! بعدشم گفت من دارم میرم مرخصیناراحت، ی سونو بده ببینیم سر آقا پسرت چرخیده یا نه؟ منم بش گفتم برا 14م نوبت دارم. گفت دیره. من اون موقع نیستم. بعدشم ی مقدار فکر کرد و گفت خوب باشه شماره همراه منشیمو بگیر. بعد از اینکه سونو کردی جوابشو به منشیم بگو. اگه سرش هنوز نچرخیده بود باید سزارین بشی. من 18م تا 20م میام اهواز ولی بعدش دوباره میرم مرخصی. توی یکی از این روزا تاریخ عمل برات میذارم.

دیروز بعد از این که از مطب اومدم خونه. دردام کم کم شروع شد. ی جور دردای عجیب غریبی دارم، احساس می کنم زیر شکمم داره کش میاد. از ترس که نکنه زایمان کنم غذا هم درست حسابی نخوردم. اما اواخر شب دردام کمتر شد. امرور صبح هم همون طور بودم. حس می کنم تو زودتر از این حرفا به دنیا میای. فقط کاش این دردا کمک کنن تو بچرخی. توکل به خدا. راستی خاله قنواتی هم که دوست کلاس باداری مامان بوده خیلی ازت التماس دعا داشت. آخه اون توی هفته 39 بارداریه ولی هنوز دردی نداره. اگه انجا پسرشو دیدی بش بگو یالا تنبل مامانت منتظره! بعدشم غلغلکش بده!

تو که ماهی حرف نداری. خیلی دوستت دارم.ماچبغل  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ابوالفضل
6 شهریور 90 17:21
سلاممممممممممممممممممممم
مبارکهههههههههههههههههههههه
خیلی خوشحالم
داره به روز موعود نزدیک می شه این آقا طاها دوست ابوالفضلم
خیلی برات خوشحالم
هفته 38 مبارک


ممنون خاله. مواظب دوستم باش!
غزلک*مامان فسقلی*
6 شهریور 90 17:57
سلام نگین جون، خوش به حالت دیگه اخرای راهی... من که تازه نصف رو رد کردم، امیدوارم که زایمان خیلی راحتی داشته باشی و فرشته کوچولوتو به سلامتی بغل کنی


سلام مامان ایلیا جان. انشااله این روزا روزی خودتم باشه! تا چشم رو هم بذاری میرسه. منم همیشه غبطه این روزا رو به مامان ابوالفضل میخوردم. ممنون. محتاج دعای شماییم.