آقا پارسا پسر عمه سوده از زبان مامانش
طاها جانم سلام. امروز می خوام تو رو با یکی از پسرای خوب و باهوش فامیل که قراره دوست تو باشه آشنا کنم. اسمش آقا پارساست. پسر دختر عمه مامانه. دختر عمه مامان اسمش سوده است که تو میتونی از این به بعد عمه سوده صداش کنی. و اما عمه سوده میگه:
آقا طاها سلام. خوبی؟ من مامان پارسا هستم. می خوام با پارسا دوستت کنم. چون می دونم پسر خیلی خوبی هستی و مامان و بابات هنوز نیومده کلی زحمت برای تربیتت کشیدن که حتماً نتیجه اش رو هم می بینن.
طاها جان پارسا پسر سر زنده و پر جنب و جوشیه.
فقط تا قبل از راه افتادن من اونو نشسته دیدم. خیلی زود راه افتاد و از در و دیوار بالا رفت.
از وقتی توی دل مامانش بود مامانش براش کتاب می خوند. الان هم خیلی دوست داره براش کتاب بخونن. در ضمن به نقاشی کشیدن هم خیلی علاقه داره. تازگی ها نقاشیهای خیلی قشنگی می کشه که مامان و باباش شاخ در میارن. دنیای حیوانات خصوصاً دایناسورا براش خیلی جذابه و اسم یه دایناسورایی رو بلده که گفتنش برای مامانش هم سخته. توی نقاشیهاش هم خیلی وقتا همین دایناسورها رو می کشه. از خوندن کتابها هم کلی اطلاعات در مورد حیوانات یاد گرفته که حتما در اختیارت می ذاره.
یادم رفت بگم که پارسا از یک سالگی مهد کودک میره و دوستای زیادی داره که بیشتر وقتها اونا رو توی پارک میبینه و باهاشون بازی می کنه.پارسا عاشق دوچرخه سواری توی پارکه.
خاله نسرین مربی مهدشونه. اون پارسا رو خیلی دوست داره. میگه پارسا پسر شاد و باهوشیه. درست مثل آقا طاها.
الان که پارسا بخاطر تابستون سه ماهیه مهد نمی ره بیشتر توی خونس و همش میگه حوصله ام سر رفت. این روزها تماشای سی دی براش یه سرگرمی جذابه. اونم وقتی توی سی دی هاش حیوانات باشن.
البته زیاد تلویزیون دیدن برای بچه ها خوب نیست اما بعضی وقتا تنها راحیه که میشه بچه ها رو سرگرم کرد اونم روزهای بلندی مثل حالا که مامانا هم روزه ان.
پارسا کلی ماشین و هزارتا حیوون داره که اگه بیای خونمون حتماً میده باهاشون بازی کنی.
نترسی ها. سوسک و مگس پلاستیکی هم داره،
تازه هزار دفعه با سوسکش مامانو ترسونده. تو اینکار رو نکنی ناقلا.
خوب بیشتر مزاحمت نمی شم. می دونم الان جات تنگه و داری آرزو میکنی زودتر بیای بیرون و مامان و بابات رو ببینی. منم دوست دارم زودتر شما رو ببینم. مواظب خودت و مامان باش.
عمه سوده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی