طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

وای چقدر هدیه...

1391/4/10 2:08
نویسنده : مامان طاها
695 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز مصادف با 8 تیر 91، مامان طوبا زنگ زد و گفت دایی معین که از تهران اومده با خودش کلی سوغاتی از طرف زنعمو و عمه مامانی برا آقا طاها آورده. البته خود دایی معینم برای شما ی ماشین موزیکال خیلی باحال آورده بود. منم که تحمل نداشتم تا عصر که بابا از سر کار میاد صبر کنم ی تاکسی گرفتم و رفتم خونه بابا احمد اینا و هدایاتو دیدم. دست زنعمو شهلا درد نکنه برای شما از لندن 5 دست لباس آورده بود با ی بسته دستمال مرطوب. لباسا خیلی خوشگل بودن خیلی بهت میومدن.عمه فرزانه هم برای مامانی ی سری کتاب آموزشی تربیت کودک فرستاده بود که خیلی مفیده و کاربردیه و چون توی قطع کوچیکه به درد مامانی پر مشغله میخوره. دایی معینم که گفتم برات، ی اتوبوس آورده چند کاره: هم تاب میخوره، هم جلو عقب میره، روی سقفسش جمع و تفریق وضرب و تقسیم داره، رو پهلوهاش چرتکه داره، بازم رو سقفش لگو داره. خیلی بامزست. دست همه درد نکنه. بابا حسن که برا ناهار از سرکار اومد دنبالمون تحمل نکرد و لباسا رو کرد تنت. چقدر شلوارک کمربندی بهت میومد.

شلوارشو

 مطمئن بودم عمه شیما خوشش میاد، وقتی تو رو دید کلی کیف کرد. حالا من گذاشتم یه بار چند تا عکس درست حسابی ازت بگیریم بعد دیگه برای مهمونیا بهت بپوشونمش. هر چند همون شب با همین لباسا رفتیم خونه باباحاجی دیدن عمو شاهینو و عمو حشمت که از تهران اومده بودن عیادت باباحاجی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شیما
12 تیر 91 3:42
قربونت برمممممممممممممم دلم یهو تنگ شد واست


عمه جون منم دلم همیشه برات تنگه. دوستت دارم.