طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

اولین بار که خودتو خوابوندی

1390/11/5 15:34
نویسنده : مامان طاها
627 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیز دلم آقا طاهای گلم. مامان ببخشید که ی کم دیر به دیر برات مطلب مینویسم آخه خودت میدونی که از اون موقع که بابات وقتی داره میره سر کار منو به تو میسپاره تو اصلا نمیذاری من از جام بلند شم برا همین نمیتونم بیام برات بنویسم. چشمکحالا هم تو ی چرتی زدی منم از فرصت دارم استفاده می کنم. جونم برات بگه که روز 27 دی ماه بود و شما 127روزت بود. صبح حدود ساعت 8.5-9 صبح با شنیدن صدات مثل برق از جا پریدم و دویدم سمتت. شیرت دادم و پوشکتو عوض کردم. خوش اخلاق بودی و داشتی با دستهات بازی می کردی. منم رفتم تا پوشک قبلیت رو بندازم که دیدم دستات رو گذاشتی توی دهنتو داری غان و غون می کنی، منم نیومدم جلو تا ببینم آخر ماجرا چی میشه. بعد از دقایقی سخنرانی خوابت برد. من ی لذتی بردم،لبخند کلی بهت افتخار کردم که داری یاد میگیری خودتو بخوابونی عزیزدلم.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهسا
6 بهمن 90 11:39
قربونت برم گل پسری ماشا ا... دیگه حسابی آقا شدی خیلی دوست دارم می بوسمت گلم بوسسسسسس


خاله منم دوستتون دارم. شما خیلی مهربونی. کاش میشد از نزدیک ببینمت. اومدی اهواز حتما خبرمون کن.
مامان ابوالفضل
11 بهمن 90 11:27