اولین اتوبوس سواری
4 اردیبهشت 91 من و تو سوار اتوبوس شهری شدیم. تو رفتی بغل یکی از مسافرا و به بقیه مسافرا با لذت نگاه می کردی. وقتی رسیدیم خونه ی مامان طوبا شنیدیم که پسر خاله شعبانی دوست مامان نگین دو روز پیش به دنیا اومده. مامانی خیلی تعجب کرد چون حتی یادش نبود که دوستش بارداره. آخه همه فکر و ذهن مامانی تویی عزیز دل مامانش
محمدمهدی جان تولدت مبارک عزیزم. خوش قدم باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی