دل نگرانی های مامان
سلام به گل پسرم آقا طاهای مهربون و حرف گوش کنم. قربونت برم الهی، خوبی دلکم؟ من و تو الان توی هفته 36 بارداری هستیم و هر چی به آخرش نزدیکتر میشه نگرانی منم بیشتر میشه. دیروز با این که پام هنوز درد میکرد و بسته بود با بابا حسن رفتیم ی چند تا گالری وسایل خواب کودک دیدیم. از نظر من خیلی جالب نبودن. ضمن اینکه بزرگ هم بودن و تو اتاق ما جا نمی گرفت. بابایی میگه تا آخر سال صبر کن شاید تو سال جدید بتونیم ی خونه بزرگتر گیر بیاریم که جاش بیشتر باشه اونوقت براش تخت می خریم. حالا باید چی کار کرد؟ نظر تو چیه؟ من باید کجا بخوابونمت؟ روی زمین؟ پیش خودم روی تخت؟ یا توی نی نی خواب؟ نمیدونم جات تو نی نی خواب راحته یا نه؟ نکنه اذیت بشی و کمرت درد بگیره؟ نکنه من نتونم مامان خوبی برات باشم؟ یعنی من می تونم خوب ازت مراقبت کنم؟ خیلی دوستت دارم عزیزم. تو غصه نخور. من همه تلاشمو میکنم که مامان خوبی برات باشم. تو سعی کن این روزا خوب رشد کنی و خودتو برای ورود به این دنیای جدید آماده کنی