طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

دل تو دلم نیست

1390/9/14 1:00
نویسنده : مامان طاها
677 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آقا طاهای گلم، عزیزدلم. الان که دارم این مطالبو می‌نویسم ساعات آغازین روز دوشنبه 14آذره(روز تاسوعا) و تو پیش من نیستی. دل توی دلم نیست. حس می کنم قلبم از جا کنده شده. دو روز بود که شکمت کار نکرده بود و تو خیلی اذیت بودی. با خیلیا مشورت کردم و خیلی کارا انجام دادم که این مساله حل بشه ولی نشد بنابراین دیروز خیلی بی قراری می کردی. طرفای ظهر بود که من و تو رفتیم خونه بابا احمد اینا چون بابا حسن داشت می رفت شهرستان و من حوصله ام تو خونه سر رفته بود و از طرفی گفتم شاید اگه جات عوض بشه بی قراریت کمتر بشه. همین طورم شد. خونه بابا احمد اینا آرومتر بودی. اتفاق جالبی که افتاد این بود که برای اولین بار در طول عمر 85 روزه ات برای اولین بار ساعت 9 شب خوابیدی و تا حالا که دارم برات می نویسم هنوز بیدار نشدی. این ی رکورد بی نظیره. منم دلم نیومد بیدارت کنم و لباس تنت کنم و بیارمت خونه. من و بابا حسن تنها برگشتیم و قرار شد اگه تو بیدار شدی مامانطوبی خبرمون کنه. تا حالا که زنگ نزده(45 دقیقه بامداد)ولی من حس ی مرغ سرکنده رو دارم. اصلا دل تو دلم نیست. دلم خیلی برات تنگ شده . خیلی دوستت دارم مامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمه شیما
14 آذر 90 2:43
بمیرم من که تو اذیتی عزیز دلم
مهسا
14 آذر 90 19:07
سلام
ماشا ا... به طه چه آقا شده مامانی روی ماه آقا طه رو ببوسید از طرف من وحتما اسپند دود کنید برای گل پسری بووووووسسسسسس


ممنون مهسا جون. حتما. بووووس!
غزلک*مامان فسقلی*
16 آذر 90 7:47
عزییییزم چه اروم خوابیده
الان چطوره نگین جون؟


هنوزم مثل قبله. امشب ایشااله میبرمش دکتر. براش دعا کن