طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

قلب مامان 8 ماهگیت مبارک

1391/2/20 2:12
نویسنده : مامان طاها
543 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم. آقا طاهای مهربونم جان دلم. قبل از هر چیز لازمه که هشتمین ماه زندگیتو تبریک بگم،تشویق عزیزم تولدت مبارک. ماچخیلی وقته که نتونستم از شیرین کاریها و خاطرات زیبای با تو بودن برات بنویسم. آمارش بالا رفته نمیدونم از خاطرات جدیدتر بگم یا اون قدیمی ترها که بهت بدهکارم؟!چشمک

خوب به هر حال باید از ی جا شروع کنم. اول برات از 19 اردیبهشت 91 میگم که هشتمین ماهگرد تولدت بود(البته برای مامان بابا خاطره دیگه ای هم هست که شاید بعدا بهت بگم هرچند فکر میکنم با این همه مشغله بابات دیگه یادش نباشه. افسوسک!افسوس). مثل 7 ماه گذشته دیروز باید برای چکاب میبردمت مرکز بهداشت. شب قبل خیلی دیر خوابیدم و صبح هم تو زودتر از همیشه حدود ساعت 8 صبح سرحال بیدار شدی. من که خیلی گیج بودم و خوابم میومد آوردمت پیش خودم مقداری شیرخوردی ولی نخوابیدی آخه داشتی با نواهای مختلف با خودت حال می کردی و سخنرانی راه انداخته بودینیشخند منم رفتم زیر پتو تا هم باهات دالی بازی کنم و هم اگه تو بذاری وسطش ی چرتی بزنم که بعد از دقایقی تو بین حرفات به طور واضحی گفتی«ما م ما». من که خیلی شگفت زده شده بودم خندهپتو رو کنار زدم و بغلت کردم و فشارت دادم. دیگه خواب از سرم پریده بود. تمیزت کردم و رفتیم تو پذیرایی تا آماده بشیم برای رفتن به مرکز بهداشت. آقا ، جونم برات بگه که تا اومدیم راه بیوفتیم ساعت 10.5 شده بود. منم لباسامو پوشیدمو و چادرو سر کردم. وقتی تو منو آماده دیدی مثل همیشه از خوشحالی دست و پاتو تکون دادی که منم میام. منم گفتم: آقا طاها میای یا میخوای مراقب خونه باشی؟ بای بای!بای بای تو کمی مکث کردی و بازم دست و پا زدی یعنی که منم میام. هوا خیلی گرم بود. با اینکه ضد آفتاب بهت زده بودم سرخ شده بودی. کلافهتوی مرکز زیاد معطل نشدیم. وزنت نسبت به ماه قبل 200 گرم اضافه شده بود و 9450 گرم شده بودی، دور سرت هم 46. رشدت خدا رو شکر مناسب بود.

از خانم بهداشت درباره قطره آیروویت سئوال کردم که آیا همون 15 قطره کافیه یا 1 سی سی بدم؟ آخه روی قطره نوشته برای زیر یکسال 1 سی سی بدید. خانم بهداشت گفت از مرکز دستور رسیده اینا رو توصیه نکنیم. گفتم دلیل علمی داره گفت خانم نمیدونم. فقط میدونم که نباید توصیه کنم. منم گفتم توصیه نکنید جواب سئوالمو بدید اما متأسفانه بلد نبود و منو سردرگم کرد. منم زنگ زدم از سه تا از دوستام که مرکز بهداشت بودن سئوال کردم. دوتاشون که از وجود چنین نامه ای بی خبر بودن، یکیشونم می گفت ضرری نداره بدی فقط معلوم نیست چقدرش جذب بدن میشه چون ترکیبات اضافه تر از آهن هم داره. منم خیالم راحت شد و قصد دارم تا اتمام قطره همینو برات ادامه بدم. شب هم شام خونه مامان طوبا اینا دعوت بودیم و ی مرغ خوشمزه زدیم تو رگ. جات خالی، باباتم ی آب طالب مشتی درست کرد که خیلی چسبید. ایشااله تو هم که بزرگتر شدی میخوری تا بدونی آب طالبیای بابا حسنی تکه.لبخند راستی یادم رفت بگم در طی روز هم یکی در میون بابا ماما می گفتی. فکر کنم دیگه داری راه میوفتی و قراره از این به بعد با حرفای قشنگت عاشقترمون کنی قربونت برم من.بغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیر مهدی
23 اردیبهشت 91 1:14
سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان-عطای خداوندسبحان-کوثر قرآن-همتای امیرمومنان-والگوی بی دلیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد آپم