طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

خاطرات مامان و بابا-ی روز پر حادثه

1390/4/26 12:54
نویسنده : مامان طاها
597 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم، آقا طاهای من. خوبی مامان؟ خوش میگذره؟ امروز روز میلاد امام زمان ماست. اسم امام زمان ما حضرت مهدی(عج)اه. ایشون کارای ما رو نگاه میکنه و مواظب ماست. خدا هر خیر و نعمتی رو که در جهان برای ما قرار داده به خاط وجود ایشونه. این تولد عزیز رو به تو و بقیه نینیایی که تو شکم ماماناشونن تبریک میگم. هورامن همیشه سفارش تو رو به امام زمان(عج) می کنم. تو هم سفارش ما رو به آقا بکن. خوشگل 2 کیلویی من! دیروز که 25 تیرماه بود من و بابا رفتیم تا دکتر منو سونوگرافی کنه. دکتر تو رو دید و گفت ماشااله همه چیزش خوبه. البته صورت زیبات پشت بندنافت قایم شده بود و من می تونستم هر بخش از صورتت رو جدا ببینم. قربونت برم الهی. ماشااله برا خودت مردی شدیا. از دکتر خواستم همه انداماتو دوباره چک کنه. اونم گفت خدا رو شکر همش سالمه و رشدشم خوبه. 32 هفته بودی. برام خیلی جالب بود چون دقیقا دیروز تو وارد هفته 32 شدی. مایعی هم که تو توش داری فعلا زندگی و شنا می کنی و ازش تنفس می کنی طبیعی بود. دکتر گفت وزنت حدود 2کیلوگرمه. قربون وزنت برم من. من خودم همیشه حس می کردم تو خودتو پایین شکمم جمع می کنی، تازگیا هم سرتو نزدیکیای معدم کشف کردم. دکترم بهم گفت آقا پسرت خودشو پایین جمع کرده اما سرش بالاست و با پاش به مثانت فشار میاره. راست می گفت چون مدتیه درد شدیدی رو روی مثانم احساس می کنم که فکر می کردم تو داری خودتو برای فرود آماده می کنی. دکتر گفت بریچی یعنی سرت بالا و پاهات پایینه. برا همین اگه تو تا دو هفته دیگه تلاشتو برای چرخیدن نکنی ممکنه من نتونم طبیعی زایمان کنم و این باعث نگرانی من شده چون دوست داشتم اولین کسی باشم که تو رو می بینه ولی اینجوری میشم آخرین نفر! بازم توکل به خدا، خدا رو شکر که سالمی و ورجه وورجتم زیاده، قربون پسر ورزشکارم برم. دیروز ی اتفاق دیگه هم افتاد. بابا حسن صبح که داشت می رفت سرکار حالش بد شد اما با این حال رفت ولی ساعت 10.5 برگشت. قرار شد ی کم بخوابه شاید بهتر بشه اما بهتر نشد رنگ و روشم پریده بود. من و عموحسین بابا رو بردیم بیمارستانو سرم زدیم. یواش یواش بعد از 2-3 ساعت حالش بهتر شد و تونستیم با هم به سونوگرافی بریم. خدا رو شکر. میخواستم بدونی بابایی هم خیلی دوستت داره و برای آسایش تو خیلی زحمت میکشه و خیلی خسته میشه. البته اون خیلی مرده و هیچوقت خستگیشو به روش نمیاره. منو بابا خیلی دوستت داریم عزیزدلم. ماچ  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دانيال
28 تیر 90 11:19
سلام خاله جون من كدم 67 است ميشه به من هم راي بديد اگر هم اجازه بديد لينكتون كنم با احترام دانيال
غزلک*مامان فسقلی*
4 مرداد 90 19:40
سلاااااااااام مامان طاها
خوش به حال طاها جون چه خونواده مهربونی داره.... چقدر نویسنده داره وبلاگش، معلومه که کلی طرفدار داره گل پسر
امیدوارم که بارداری خوبی داشته باشی و طاها جون به سلامتی بدنیا بیاد


سلام گلم. ممنون که به ما سر زدین. منم برای شما و فرشتتون آرزوی سلامتی دارم.