برام دعا کنید
امروز 10 شهریوره 1390و دومین روز تعطیلی به مناسبت عید فطره. امروز از صبح دردام بیشتر شده و تقریبا هر 20 دقیقه الی نیم ساعت ی بار درد دارم. گفتم خاله معصومه اومد پیشم و خونه رو جارو زد و مرتب کرد. بابا حسنم وسایل اضافیو به انبار برد تا اتاقا خلوت تر بشه. منم هی درد کشیدم. با دکترم مشورت کردم گفت بذار دردات بیتر بشه یعنی هر 5 دقیقه ی بار. من نگران تو هستم. چون هم سن بارداریت 37 هفته و 5 روزه و هم اینکه سرت هنوز نچرخیده. دکترم هم مرخصیه. نمیدونم باید چه کار کنم. بالاخره پس از چند ساعت تفحص و تحقیق راجع به دکترا و بیمارستانا تصمیم گرفتم برم بیمارستان امیرالمؤمنین که منو چکاب کنن. اگه از جو اونجا خوشم نیومد بر میگردم بیمارستان آریا پیش دکتر چنانی که خیلی تعریفشو می کنن. خودمو به خدا سپردم ولی محتاج به دعام. که خدا در این لحظات به من و همراهانم آرامش بده تا بتونیم درست تصمیم بگیریم و درست عمل کنیم. اقا طاهای من برام دعا کن و قوی باش. از همه نی نی وبلاگی ها و کسایی مه به وبلاگ من سر می زنن می خوام که برام دعا کنید. برای آرامش و سلامتی من و نی نی. از همتون ممنونم.