طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

اگه تو جای من بودی چه می کردی؟

1390/6/15 12:59
نویسنده : مامان طاها
763 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آقا طاهای گلم، ماه تابان زندگی من و بابایی. خوبی گلکم؟ لبخندببخشید که چند روزی نتونستم برات مطلب بنویسم. آخه هم درد داشتم و هم اینکه عمو محمدرضام اینا با خانواده دخترش- مریم جون- و پسرش-آقا هادی- اومدن ایران، ی خرده مشغول بودم. دیشب که خونه بابا احمد اینا بودم همه بت سلام رسوندن. دایی معینم از روزای آخر زندگی شکمیت عکس گرفت. خندهامروزم که 15 شهریوره ناهار مهمون مامان طوبی اینا هستیم. البته خاله مهوشم که امروز باهاش صحبت کردم خیلی سراغتو گرفت. اونم قراره برامون مسما و ماهی بفرسته آخه جات خالی دست پختش خیلی خوشمزس. انشااله میای می‌بینی.

اما می خواستم امروز ی چیز مهمتری برات بگم. آخه من خودمو در برابر تو و سلامتیت مسئول می‌دونم.

برات گفته بودم که آخرین باری که معاینه شدم خانم ماما گفت که تو سرت چرخیده و پایین اومده و منم خیلی خوشحال شدم. اما برام سونو هم نوشت. شنبه رفتم و سونو دادم. خانم دکتر گفت بچه ات عرضی قرار گرفته و سرشم هنوز بالاست. وزنشم حدود 3500 گرمه. بقیه موارد مثل مایع آمونیوتیک و حرکاتشم خدارو شکر طبیعیه. بعد از این سونو و مشورت با دکترم من تصمیم گرفتم بازم صبر کنم شاید بچرخی. ولی روز  یکشنبه گذشته به علت ی استرس ناگهانی ی مقدار فشارم بالا رفت. آخه خیلی شکمم درد می کرد و ی آن احساس کردم دیگه نمی تونم این وضعو تحمل کنم. بعدش سرم گیج رفت و حالت تهوع پیدا کردم. بابا حسن فشارمو گرفت گفت 14 رو 9 اه. منم چون ی خرده هنوز اطلاعات مامایی دارم نگران شدم و به بابا حسن گفتم منو ببره بیمارستان. حدود نیم ساعت بعد من و خاله نگار و بابا حسن بیمارستان بودیم. خانم مامای مهربونی اونجا بود که خیلی ازش خوشم اومد. فشارمو گرفت گفت خوبه، بالا رفتن فشارت مال استرس بوده اما با دکتر صحبت کرد و برام آزمایش نوشت. دکتر گفت عصر برم جواب آزمایشو نشونش بدم. جوابش خوب بود. مطب خیلی شلوغ بود و حدود 2.5 ساعت معطل شدم. دکتر آزمایشات و سونوی آخرمو دید و برای 5 شنبه 17 شهریور نوبت عمل داد. وقتی از مطب بیرون اومدم گفتم بذار با دکتر خودم هم که الان مرخصیه ی مشورتی بکنم. دکترم گفت عجله نکن تا شنبه صبر کن خودم میام می بینمت شاید تا اون موقع سر بچه بچرخه. منم که از اتاق عمل می ترسیدم پیشنهاد دوم برام دلچسب تر بود.

مشکل من اینه که تازه شنبه گذشته ی سونو دادم که توش گفته بود تو به صورت عرضی قرار گرفتی. دکتر خودم هم گفته ی سونوی دیگه بده و شنبه اول وقت یعنی 19 شهریور بیا ببینمت. یعنی باید در عرض کمتر از ی هفته دوباره سونو بدم، آیا این برای تو عارضه نداره؟ تو اینترنت سرچ کردم. نوشته بود عوارضش هنوز معلوم نیست لذا احتیاط بهتره.

 منم به دکترم ی پیامک دادم و سئوالمو مطرح کردم و نگرانیمو گفتم. اونم گفت اشکال نداره انجام بده.حالا من نمیدونم چی به صلاح تواه. ماشااله این دکترا اونقدر بی سوادن که ی چیزی رو که میشه با ی معاینه ساده فهمید گردن سونو می اندازن. حالا من فردا نوبت سونو دارم پیش دکتر طهماسبی. آخه از شانس من اونم داره شنبه میره مرخصی و تا 4 شنبه(فردا) بیشتر نیستش. منم فقط حرف اونو قبول دارم چون هم کارشو سریع انجام میده هم واقعا تو کارش خبره و وارده. ولی بازم این سئوال باقی میمونه که اگه من فردا سونو بدم شاید تو تا شنبه وضعیتت تغییر کنه اونوقت چی؟ بازم میخواد بگه برو دوباره سونو بده؟ من که دیگه زیر بارش نمیرم. من خودمو به خدا و امام زمان می‌سپارم و خیر و سلامتی تو رو ازشون میخوام. خیلی به فکرتم و خیلی دوستت دارم طاهای من.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زهرا
16 شهریور 90 9:05
سلام نگین جان با توکل بر خدا و ی تصمیم گیری به موقع همه چیز به خوبی پیش میره.امیدوارم هر چه که به صلاح شما و نی نی هست اتفاق بیفته. ان شاءالله خدای مهربون همه مسافرهای کوچولو رو صحیح و سالم به مقصد برسونه. همینطور آقا طاهای شما رو . . .
مامان ابوالفضل
19 شهریور 90 11:42
ما روبی خبر نزار خانومی
mona
19 شهریور 90 13:27
سلام ببخشید که دیر سر زدم من هم براتون دعا میکنم که طه عزیز به سلامتی متولد بشه زیر سایه پدر و مادر