طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

خاطرات مامان و بابا- خانواده

1390/3/21 2:21
نویسنده : مامان طاها
616 بازدید
اشتراک گذاری

طاها جان پسر عزیز و دوست داشتنی من سلام. تا اینجا که مطالب منو خوندی به ی سری اصطلاحات و اسامی برخوردی که بهتره از همین حالا برات تعریفشون کنم، چون یکی از مفاهیمی که تو باید یاد بگیری مفهوم خانوادست و دکترا میگن بچه ها از سن 24 هفتگی که تو دل مامانشون هستن صداها رو می فهمن. منم هم این مطالبو می نویسم و هم می خونم پس تو هم یاد می گیری، حالا گوش بده. وقتی مامانا و باباها با هم ازدواج می کنن ی خانواده تشکیل میدن و این خانواده، میتونن هر تعدادی بچه داشته باشن مثل تو که بچه ما هستی. با ورود تو خانواده ما 3 نفری می شه. هر بچه ای ی مامان و ی بابا داره. من و باباتم مامان و بابا داریم، که اونا مامان بزرگ و بابابزرگ تو میشن. مامان بزرگ مادریت اسمش مامان طوباست و بابابزرگ مادریت اسمش بابا احمدرضاست. مامان بزرگ پدریت اسمش مامان عظیمه است، اون چند سالیه که پیش خدا رفته اما اگه بود تو رو خیلی دوست داشت چون خیلی مهربون و با خدا بود، تو هم دوستش داشته باش. بابا بزرگ پدریت اسمش علی است و چند سالیه که با خاله مهوش ازدواج کرده. خاله مهوش خیلی خانم خوب و مهربونیه. میدونم که حتما دوستش میداری اونم خیلی به فکرته و دوست داره.

من ی خواهر و ی برادر دارم که خاله و دایی تو میشن. بابا حسن هم ی خواهر و 2 تا برادر داره که عمه و عموی تو میشن. تو مطالب قبلی عمومهدی و عمو حسین و عمه شیما برات نظر گذاشتن. اونا هم خیلی دوست دارن، خصوصا عمه شیما که برای دیدنت لحظه شماری میکنه و کلی هدایای قشنگ برات خریده. عمو حسین هم ی قولایی داده.حتما اسمشونو دیدی. اینایی که تا حالا اسم بردم خانواده درجه یک من و بابات هستن و برای تو فامیل نزدیک نزدیک.چشمک    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)