جشن چهله
سلام آقا طاهای گلم، عزیز مامانش. فدات بشم من. روز 29 مهر ماه چهلمین روز تولدت بود. من و بابا حسن تو رو بردیم حموم. عجیب روز سردی بود. یعنی اولش سرد نبود ولی به طور غیر منتظره ای هوا سرد شد و من نگران این بودم که تو سرما بخوری ولی خدا رو شکر تو قوی بودی و چیزیت نشد. من و بابا تصمیم گرفتیم این روز رو ثبت کنیم برای همین به آتلیه چشمان سیاه و بانو رفتیم و ی سری عکس خانوادگی 3 نفری و ی سری عکس از تو گرفتیم. عزیزم اینقدر عکسات قشنگ شده بود! قربونت برم اون شب تو هندونه شده بودی یعنی با ی لباس طرح هندونه ازت عکس گرفتیم.بعدشم رفتیم ی کیک خریدیم و بردیم خونه بابا علی اینا و برات شن چهله گرفتیم. تو هم طبق معمول با کمک بابا در حال خواب کیکو بریدی. امیدوارم عمر طولانی و پر برکتی داشته باشی پسرم و عمرت رو در راه خدا و خدمت به مردم صرف کنی. ایشااله!