سفری به یاد ماندنی(منزل عمو شاهین بابا)
سلام و بازم سلام به پسر گلم. در ادامه داستان سفر کاریمون به تهران باید برات بگم که روز دوم سفر یعنی روز دوشنبه بعد از گذراندن ساعاتی پر تکاپو و سنگین، حدود ساعت 5 عصر به منزل عمه فرزانه(عمه کوچیکه مامان) رفتیم. اونجا ناهاری خوردیم و بعدش حدود ی ساعتی هم در منزل مامان صنم(مامان بزرگ مامان) خوابیدیم. اونشب قرار بود بریم منزل عمو شاهین(عمو کوچیکه بابا) اینا. عمو شاهین ی دختر کوچولو و ناز و فلفل و شیرین زبون و باهوش داره به اسم ستایش و با زن عمو صبا سه تایی زندگی خوب و خوشی دارن(این عکس ستایشه که توی تعطیلات نوروز٩٠ ازش گرفتم) ما حدود ساعت 8.5 شب رفتیم خونه عمو شاهین اینا. عزیزم ستایش، بعد از ورودمون خیلی صمیمانه منو به اتاقش بر...